جلودار زاده: روش امام و یاران امام این نبود که زنان به پستو بروند/ فیرحی: نیمی از حق حکومت متعلق به مردم است
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۴۷۹۹۶
رویداد۲۴-شب گذشته در کانون توحید در هیات فاطمه الزهرا، مراسمی با عنوان با عنوان «سیاست ورزی و حقوق شهروندی زنان در موازین حقوق اسلام و حقوق بشر» برگزار شد. در این مراسم سهیلا جلودار زاده، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و داوود فیرحی، استاد دانشگاه سخنرانی کردند.
جلودار زاده که سخنران اول این مراسم بود سخنان خود را با اشاره به خطبه فدکیه آغاز کرد و گفت: در این خطبه اندیشه و عملکرد حضرت فاطمه زهرا(س) به ویژه در عرصه سیاست به چشم می خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: همه می دانیم انسان برای بندگی خلق شده است که این بندگی همان صراط مستقیم است تا کامل شود و به سعادت برسد. برای طی کردن این صراط مستقیم کتاب مقدس، پیامبران الهی و یکسری اصول و قواعد در طول تاریخ وجود داشته است. اما همه پیام انبیا و کتب الهی چیزی جز رابطه میان انسان، خدا، هستی و آخرت نیست و صراط مستقیم با این چهار واژه برای ما تعریف شده است.
وی همچنین در ادامه تاکید کرد: در راهی که انسان باید بپیماید هیچ گونه تفاوتی میان زن و مرد دیده نشده است. آیت الله جوادی آملی نیز در کتابی ذکر کرده اند که روح خدا که در انسان دمیده شده است، نه مختص زنان است و نه مردان، بلکه در هردو دمیده شده است.
جلودار زاده در ادامه با اشاره به حقوق و وظایفی که هر یک از زن و مرد در جامعه دارند، گفت: ممکن است در ساحت جامعه نقش ها متفاوت باشد اما در اصل تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. حتی نمونه هایی از صدر اسلام در این مورد وجود دارد. اینکه در صدر اسلام در امور سیاسی زنان نیز همانند مردم در بیعت شرکت می کردند.
وی با طرح این پرس که آیا این امکان وجود دارد که زنان از جامعه حذف شوند و در عین حال شاهد جامعه ای سالم باشیم، گفت: پاسخ منفی است، چرا که هر بخش از جامعه حذف شود، امکان رسیدن به جامعه ای پایدار وجود ندارد. آیا می شود در جامعه ای حق و حقوق کارگران را نداد و به اقتصادی پایدار رسید؟ قطعا این امکان وجود نخواهد داشت. در هستی هم که نگاه کنیم این امر امکان پذیر نیست که در مقابل آنچه باید وجود داشته باشد سد و مانع گذاشته شود. بالاخره روزی این محدودیت ها می شکند. در مورد زنان نیز زمانی که فشار، ندیدن و عدم ارائه حقوق مطرح می شود، از سوی دیگر طغیان هایی شکل می گیرد.
وی ادامه داد: شما فکر می کنید زیاده روی هایی که امروز در جامعه اسلامی بعد از 40 سال به وجود آمده است ناشی از چیست؟ ناشی از این است که حد و و حدود رعایت نشده و زیاده روی شده است. این محدودیت ها تا جایی پیش رفته است که امروز دختر خیابان انقلاب روسری خود را بر یک چوب می چرخاند. هرجایی که از حقوق الهی که برای زن، مرد و حتی یک حیوان جلوگیری شود، مسیر خلقت به گونه ای است که طغیان شکل می گیرد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به 5 اصل مهم حقیقت جویی، عدالتخواهی، آزادی طلبی و خیرخواهی گفت: این اصول از ویژگی های صراط مستقیم هستند. حقیقت وجود دارد و مبتنی بر اصل آفرینش خداوندی است. ذات حق این گونه است که وقتی بیاید باطل می رود؛ پس حقگویی، حق شناسی و حق طلبی یکی از الزامات انسانی است که در صراط مستقیم حرکت و بندگی می کند.
جلودارزاده اضافه کرد: عدالت جویی و عدالتخواهی از ویژگی های صراط مستقیم است زیرا وقتی عدالت نباشد، آن جامعه از بین می رود. مسیر صراط مستقیم مبتنی بر عدالت است و اگر عدالت نباشد دیگر صراط مستقیم نخواهد بود و پایدار نخواهند ماند. همانگونه که گفته شده است «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم». خمیرمایه این خلقت، عدالت است و اگر عدالت نباشد، جامعه از بین می رود. حال چه این عدالت میان دو جنس باشد، چه درمیان کارگر و کارفرما و چه در ساحت سیاسی.
این نماینده مجلس با بیان اینکه آزادی طلبی و آزادی خواهی از ویژگی های صراط مستقیم است، ابراز داشت: در جامعه ما اگر کسی بله قربان گو نباشد به حاشیه فرستاده می شود و صدایش بریده می شود. اتفاقاتی که در انقلاب ما رخ داد این بود که فرد حاضر بود جان خود را از دست بدهد اما آزادگی اش را حفظ کند. مگر ماجرای 17 شهریور غیر از این بود؟ نسلی که با آزادگی و آزادی آشنا شده باشد نمی تواند دیگر زیر بار ستم زندگی کند. انسان نمی تواند اسیر باشد و غیر از خدا را بندگی کند.
جلودار زاده با اشاره به خیر خواهی گفت: اگر همین امروز گفته شود جایی مردم زلزله زده نیاز به کمک دارند، بسیاری از مردم به یاری می شتابند، آن هم بدون آنکه نفعی در کار باشد. در واقع خیر خواهی هم جزئی از خمیر مایه انسان است که زن و مرد نمی شناسد.
این عضو فراکسیون امید با بیان اینکه اگر انسانی اعم از مرد یا زن، خودخواه باشد؛ توسعه یافته نیست بلکه واپس گرا است، عنوان کرد: اگر انسانی حسادت، بخل و کینه ورز باشد، رشد پیدا نمی کند بلکه عقب گرد خواهد داشت چه سیاستمدار باشد و چه پدر خانواده یا هر نقش دیگری داشته باشد سقوط خواهد کرد.
جلودارزاده یادآور شد: سیاست ورزی زن و مرد ندارد بلکه سیاست ورزی باید برای حق، عدالت ورزی، آزادیخواهی و خیرخواهی باشد تا حرکت در مسیر صراط مستقیم صورت بگیرد. سیاست به معنای حق گویی و حق طلبی است. انسانی که تجلی روح خداست باید این ویژگی را داشته باشد، حال چه زن باشد و چه مرد.
این نماینده مجلس با اشاره به آیات قرآن در خصوص رفتار با زنان در جامعه عربستان گفت: این آیات در جایی نازل شده که حقوق زنان نادیده گرفته می شده است؛ حقوقی که حتی امروز در قرن بیست و یکم نیز در جمهوری اسلامی نادیده گرفته می شود و زنان امروزه در همه جا طرد می شوند.
در اندیشه امام تفاوتی میان زن و مرد وجود نداشت
وی همچنین با تاکید بر اینکه در عصر پیامبر اسلام(ص) دیوار محدودیت ها برای زن شکسته می شود، بیان کرد: این مسئله در برخورد های حضرت امام نیز وجود داشت. یکی از نقشه های راه ما رهنمود های امام بود که تفاوتی میان زن و مرد قائل نبودند. وقتی انقلاب در حال شکل گرفتن بود از اندیشه امام درخصوص حضور زنان در انقلاب آگاه بودیم و می دانستیم ایشان قائل به محدودیتی برای زنان نیست. در همه روزهای انقلاب زن و مرد چون مسیر امام را طی می کردند با یکدیگر طی می کردند.
جلودار زاده ادامه داد: به یاد دارم در مقابل منزل آقای طالقانی بودیم که راهپیمایی را آغاز کنیم. در آنجا عده ای می گفتند زنان شعار ندهند، هرچند ما نمی توانستیم این دیدگاه را بپذیریم اما برای حفظ وحدت سکوت کردیم. در آن زمان بود که طلبه جوانی از زنان نیز خواست شعار بدهند. در واقع روش امام و یاران امام هم این نبود که زنان به پستو بروند و سکوت کنند. حتی امام در جایی فرمودند زنان مردم محله ای در قم رهبران این انقلاب هستند. ایشان در جای دیگر فرمودند زنان باید در مقدرات اصلی مملکت دخالت کنند.
وی اضافه کرد: در واقع دیوار شیشه ای را ما نشکستیم، امام برای ما شکستند. کمی که جلو رفتیم خانواده امام شروع به تشکیل یک حزب کردند. خانم مصطفوی نقل کرده اند که از امام پرسیده بودند آیا باید به دنبال کارهای خیریه بروند؟ امام فرموده بودند خیر، خیریه که زیاد وجود دارد شما باید حزب سیاسی تشکیل دهید و فعال سیاسی داشته باشید. این ها دیدگاه های متناسب با اسلام است.
جریانی می خواهد زن را به خانه بفرستند
جلودار زاده ادامه داد: ما یک جریان اصیل انقلابی و اسلامی داریم، و جریانی که به قول حضرت امام همّشان «علفشان» است. حال این علف در هر زمان می تواند معنایی داشته باشد. می بینید این گروه نه تنها جایگاه زن را در جمهوری اسلامی متحول کرده اند، بلکه کل جریان انقلاب را دچار زلزله ای کرده اند که هرچه تلاش میکینم نمی توانیم جامعه را از شر این زلزله خلاص کنیم.
وی با تاکید بر اینکه کار زنان در خانه و بیرون از خانه از موانع فرپاشی اقتصاد جامعه است، گفت: این زنان هستند که هم در خرج و هزینه خانه مشارکت دارند و هم تمام کار های درون خانواده را به دوش می کشد.
وی با اشاره به حقوق بشر گفت: امروز کسانی که درمسیر علم حرکت کرده اند فهمیده اند اگر حقوق ابنای بشر به آنها داده نشود جامعه رنگ آرامش را نمی بیند و بر آن نام حقوق بشر گذاشته اند. این تفکر حق را در هر نوع خواسته بشر می داند، اما اسلام حق را در جای خود می بیند و به هیچ عنوان اجازه نمی دهد انسان مونثی که روح خدا در او دمیده شده است، در مسیر رشد با مانع رو به رو شود.
جلودار زاده با اشاره به برخی تفکرات در خصوص حذف زنان از جامعه گفت: در زمانی که ما در انجمن اسلامی فعالیت می کردیم، عده ای با حضور زنان در انجمن مخالف بودند. حال این افراد به همین شکل بزرگ شده اند و تفکرشان بخشی از جامعه شده است. مثلا در زمان آقای احمدی نژاد همه زنان به خانه فرستاده شده بودند. آن هم با عنوان دورکاری. این ها به معنای مخالفت با خانواده نیست. خانواده عین حقیقت و عدالت است و هرکجا که نباشد کمیت انسان لنگ می شود.
وی تاکید کرد: اهمیت به خانواده به این معنی نیست که 50 درصد جامعه خانه نشین شود و هیچی نفهمد. نمیشود به انسانی که درک دارد و می فهمد نفهمیدن را تحمیل کرد. در نهایت باید دانست اگر حق متناسب هر کس به او داده نشود، آن راه به صراط مستقیم و توسعه منتهی نخواهد شد. در حقیقت باید حق را داد، حتی اگر به اندازه ذره خردلی باشد. این را باید از نزدیکان خود آغاز کنیم.
زنانگی و سیاست
سخنران دیگر این نشست داوود فیرحی، پژهشگر اسلام و استاد دانشگاه بود. وی سخنرانی خود را با عنوان «دختر پیامبر؛ زنانگی و سیاست» آغاز کرد.
وی پس از توضیح درمورد عنوان انتخابی برای بحث خود گفت: سال 11 هجرت سالی است که پیامبر اسلام رحلت کردند و داستان مهمی به نام جانشینی مطرح شد و بحثی جدی در مورد حقوق مسلمانان پیش آمد و حضرت زهرا نکات مهمی در این خصوص دارد. پس از آن هم این بحث توسط حضرت زینب(س) پیگیری شد.
وی با اشاره به اینکه یکی از مباحث مهم جهان اسلام را حضرت زهرا شروع کردند، گفت: این بحث در خصوص وجوب امامت و حق مردم در انتخاب حاکم است. این یکی از مهم ترین بحث هایی است که حضرت زهرا(س) طرح کردند که بعد ها توسط فرزندان و نوادگان حضرت تکرار شد.
فیرحی با تاکید بر نگاه حضرت زهرا(س) بر حق شهروند در جامعه گفت: می دانید که در جامعه عرب زنان نقش سنگینی ایفا می کرده اند، حال چه در نقش مثبت و چه در نقش منفی. در واقع این ها کسانی بوده اندکه فضای مردانه سیاسیت را تلطیف می کرده و مباحثی طرح کرده اند که امروزه بسیار مهم است.
این استاد دانشگاه با اشاره به خطبه فدکیه گفت: این خطبه نشان می دهد که چگونه ممکن است یک زن مسلمان در مقابل حاکم بر حق خود ایستادگی کند و برای آن استدلال داشته باشد، آن هم با برهانی قاطع. به این معنا یک زن مسلمان در زمانی که حکومت به حقوق افراد هجوم می برد، چگونه می تواند مقابله کند.
وی سومین عمل حضرت زهرا را هنر «سمبل سازی سیاسی» دانست و گفت: حضرت مثلا در جایی می فرماید کسی حق ندارد بر جنازه من نماز بخواند. این خیلی مهم است و در واقع حکومت وقت را با چالش مشروعیت مواجه می کند، آن هم بدون اینکه سلاح بردارد و پرخاش کند. تا امروز این مسئله در جهان اسلام مطرح است که چرا ایشان گفته بود حاکمان وقت نباید در مراسم تدفین و تشییع من حضور داشته باشند؛ آن هم در شرایطی که وی تنها وارث بنیان گذار بوده است.
فیرحی درخصوص معنای مواجهه زنانه با سیاست گفت: منظور از این مسئله این است که می بایست به آنچه باید مطرح شود، پرداخت، آن هم بدون اینکه زبان، زبان خشن مردانه باشد که بحث بسیار مهمی است.
وی با اشاره به اینکه جهان شیعه بعد از انقلاب اسلامی 1357 با تناقض مواجه شد، گفت: تناقض این بود که شیعه از یک طرف رهبری را انتصابی می دانست و از سوی دیگر بر نقش مردم تاکید می کرد. می دانید که در این 40 سال این نوسان همچنان وجود داشته است و معمولا هم به ضرر حق مردم سیاست گذاری صورت گرفته است. نتیجه این امر هم درکی ناصواب از تشیع و نتیجه مهم تر آن دلسردی جامعه از مذهب است.
فیرحی با ذکر روایتی از حضرت زهرا(س) ادامه داد: روایتی وجود دارد که در کتب مهم از جمله بهار الانوار ذکر شده، اما کمتر به آن توجه شده است. راوی این را نقل می کند که وقتی پیامبر(ص) رحلت کرد، مانند همه بانوان بی قرار بود و در قبرستان برای زیارت قبر ها می رفت تا آرام شود. راوی نقل می کند که حضرت را در قبرستان می بیند و به سراغ ایشان می رود و می پرسد آیا پیامبر(ص) پیش از وفات به راستی چیزی درمور امامت حضرت علی(ع) گفت؟ حضرت تعجب می کند و می گوید آیا فراموش کردی در غدیر خم چه اتفاقی رخ داد؟
وی ادامه داد: راوی سوال خود را ادامه می دهد و از حضرت می خواهد اخبار خصوصی را در اختیار او قرار دهد، حضرت پاسخ می دهد خدا را شاهد می گیرم که پیامبر(ص) گفته بود علی(ع) بهترین جانشینی است که من می توانستم معرفی کنم. بعد از آن حضرت می گوید اگر می گذاشتند این مسیر طی می شد هیچ اختلافی میان مسلمان ها به وجود نمی آمد.
فیرحی در ادامه روایت گفت: راوی سوال می کند پس چه اتفاقی افتاد که حضرت از حق خود عبور کرد؟ حضرت نمی خواهد عاطفی شود و بگوید سایرین نگذاشتند، بلکه می گوید نصف حق متعلق به علی بود، نصف دیگر آن متعلق به مردم است. تا مردم نخواهند، کسی نمی تواند مردم را مجبور کند. این پاسخی زنانه و سیاست مدارانه است. این جمله مهم که امام مانند قبله است، به طرف قبله باید رفت، نه اینکه او خود را به مردم تحمیل کند، را حضرت زهرا از پیامبر نقل می کند.
وی افزود: جای دیگری این روایتی نقل شده است که اگر مردم به تو روی آوردند حکومت را بپذیر، وگرنه افسار شتر خلافت را به گردنش بیانداز و بگذار هرکجا می خواهد برود. اساسا اجبار در اینجا مطرح نیست. این روایت را امام باقر(ع) در چند جا نقل کرده است. در حقیقت به این معناست که وظیفه خدا این است که امام را معین کند، اما به این مفهوم نیست که اجباری در آن وجود داشته باشد و هرچه رخ بدهد، مسئولیتش با آنها است.
این استاد دانشگاه با اشاره به دفاع شخصی حضرت زهرا از حقوق شخصی خود یعنی فدک خاطرنشان کرد: ایشان این مسئله را مطرح نمی کند که من زن هستم و نباید با مردان بحث کنم، بلکه زمانی که متوجه می شود فدک دچار مشکل شده است، مستقیما نزد خلیفه اول می رود و استدلال خود را مطرح می کند. ایشان در محضر خلیفه اول می گویند این سهم من و ارث پدرم است و این بیت المال نیست که از من گرفته شود. خلیفه اول به ایشان می گوید اگر این مال توست برای آن باید شاهد بیاوری.
وی ادامه داد: جالب این است که حضرت در آنجا استدلال فقهی می کند و می گوید در تمام جوامع اسلامی اصل بر قاعده «ید» است، اگر همه دیدند چیزی دست کسی است، برای خلاف آن باید شاهد بیاورند و نه برای اثباتش. شما باید شاهد بیاورید که فدک برای من نیست. این استدلال کاملا فقهی و حقوق است.
فیرحی همچین گفت: پس از این حضرت جمله ای می گوید که بسیار مهم است. ایشان می گوید حال فراتر از این اگر روزی چهار نفر علیه من شاهد پیدا کنید که مرا به فحشا متهم کنند، آیا سخن شاهد را تصدیق می کنید؟ یعنی بحث در این است که شاهد در کجا می تواند کارایی داشته باشد؟ جالب این است که حضرت به هیچ وکیلی مراجعه نمی کند و رو در رو، اما زنانه استدلال خود را مطرح می کند.
وی با بیان اینکه برای انسان امروز مهم نیست که بانوی بزرگ اسلام چگونه عمل کرد بلکه مهم است چگونه الگو بسازد، عنوان کرد: یکی از هنر های حضرت زهرا(س) سمبل سازی ایشان بود. امروز نیز در دنیا می گویند برخی نمادها در سکوت، صدایی پر صداتر از فریادها دارند و میرتوانند اهداف را پیش ببرند، عمل حضرت زهرا(س) هم به همین شکل است. ایشان چند عمل جالب انجام می دهد.
وی ادامه داد: یکی از آنها اولتیماتومی است که به حضرت علی(ع) می دهد و حضرت علی(ع) هم هرگز از آن عبور نمیکند. حضرت زهرا(س) به امام علی(ع) می گوید تا من زنده ام بیعت نکنید. از طرف دیگر نیز نیمی از حق خلافت را متعلق به مردم می داند، یعنی در هردو این رفتار ها اهدافی پیگیری می شود. مهم ترین اقدام سمبلیک حضرت نیز وصیت ایشان در دفن شبانه و بی حضور حاکمان بود.
این استاد حوزه علمیه با بیان اینکه وصیت حضرت زهرا(س) مبنی بر دفن شبانه و عدم حضور حاکمان در مراسم تشیع بسیار عجیب است، یادآور شد: برخی می گویند حضرت فاطمه(س) قهر کرده است اما من بعید می دانم ایشان تصمیمی چنین عاطفی بگیرد زیرا ایشان در خانه ای بوده که مرکز مصلحت و سیاست جامعه اسلامی بوده است و تصمیم عاطفی از ایشان بعید است. حضرت در کشاکش میان مرکز قدرت قبیله ای در قریش و جامعه ای، کنار جامعه می ماند، اما جامعه را نمی شوراند.
وی افزود: حضرت می داند باید از حق جامعه دفاع کرد، اما به دنبال ایجاد آشوب نیست. بنابراین ایشان برای دفاع از جامعه می گویند نگذارید حاکمان بیایند و تنها به دونفر اجازه می دهد که در خاک سپاری او حضور داشته باشند، یکی حضرت علی(ع) و دیگر یار غار ایشان یعنی اسماء بنت اویس. همه این ها به معنای اهمیت این حضرت به اوضاع جامعه و اهمیت ایشان به این مسئله است.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۴۷۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنشهای داخلی، ضرورتی امنیتی است
نصرالله تاجیک در یادداشتی گزارههای موثر در شکلگیری و قوام جمهوری اسلامی را بررسی کرد و در روزنامه اعتماد نوشت: از مهمترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی اعتماد بهنفس نسل جوانی بود که توانست برای واژگونی رژیم فاسد و پلیسی پهلوی، مبارزه را به میان مردم بیاورد، اعتماد به نفس عمومی را افزایش، ترس مردم را زایل و مشارکت آنان را نهادینه و زمینه را برای رهبری مبارزه آماده کند.
این روحیه خوداتکایی برکاتی هم برای مردم و کشور داشته است و وزن منطقهای و بینالمللی ایران را افزایش داده است اما نیاز به تمهیداتی دارد که این قدرت به نفع مردم و داشتن یک زندگی شرافتمندانه تثبیت شود. لذا در چهل و پنجمین سال این پیروزی و پایهگذاری یک نظام جدید و با نگاهی به گذشته میتوان یک کالبدشکافی نیز از مشکلات، چالشها و بحرانها داشت تا مردم بتوانند پیروز از این دوران سرنوشتساز خارج شوند. برای بررسی نقاط ضعف و قوت آنچه بر ما گذشته است طی دوازده یادداشت موضوعات مورد نظرم را میشکافم.
برای بحث علمی یک مدل مثلثی انتخاب میکنم که در سه گوشه آن سه عنصر اساسی اداره جوامع بشری یعنی جامعه (مردم و نهادها و موسسات اجتماعی)، سیاست (نخبگان، متون و تجربیات) و حکومت (نظام سیاسی و نهادها و سازمانهای حاکمیتی) قرار دارند که باید در توازن و تعامل با یکدیگر یک تعامل سازنده و پیش برنده بسازند وعدم توازن بین آنها باعث درجا زدن و عقبگرد میگردد.
در این یاداشت به علتالعللعدم توازن میپردازم که باعث بد قوارگی جامعه ایران امروز شده است! در این ۱۲ یادداشت قصد ارزیابی انقلابی بزرگ و مردمی نیست که نه عملی است که محتاج انصاف، بیطرفی و کار مطالعاتی بزرگ است و نه تک نفره ممکن! برای اطلاع نسل جوان نوشته میشود و ماندن در تاریخ. ولی این ظرفیت را دارد که یک تصویر کلی ارایه دهد تا خود خوانندگان عزیز از آن قضاوتی داشته باشند.
ایجاد توازن برای ایجاد همبستگی بیشترقاعده اصلی در اداره جوامع مدرن و از زمانیکه دولت- ملتها تاسیس شده و دولتها نماینده و حقوقبگیر مردم گردیدهاند، آنچه در عرف مشاهده میشود و در دروس علم سیاست و حکومت یا سیاست عمومی در دانشگاهها تدریس میشود این است که کشورها در شرایط خطیر داخلی یا بینالمللی به سمت توازن بیشتر سیاسی- اجتماعی برای ایجاد و تقویت همبستگی بیشتر اجتماعی و اخذ حمایت بیشتر سیاسی از مردم و گروههای سیاسی حرکت میکنند.
اگر موضوع بحران داخلی باشد افکار عمومی را از طریق مناسب قانع، جذب، بسیج و یارگیری میکنند و اگر خارجی باشد با فعالیت دیپلماتیک در جهت یارگیری و اجماعسازی اقدام میکنند.
در این دروس گفته میشود در شرایط جنگی در صورت ضرورت میتوان حتی «دولت وحدت ملی» تشکیل داد تا بتوان از حداکثر پشتیبانی مردم برخوردار بود. اما متاسفانه در ایران کمتر از تحقیقات دانشگاهی استفاده میکنیم و باور نداریم فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنشهای سیاسی داخلی و پاسخگویی و جلوگیری از اثرات دومینویی بحرانها و چالشها یک «ضرورت امنیت ملی» است و یک بحث لوکس و وارداتی نیست.
و این در حالی است که طی ۱۵ سال اخیر در کشور چند بحران اساسی اجتماعی با تبعات سیاسی و خدشهدار شدن امنیت ملی داشتیم و چند بحران خاموش فقر منابع، آب، محیط زیست، تغییرات اقلیمی، اقتصاد سیاسی، سختی معیشت مردم، تنشهای روانی، ناهنجاریهای اجتماعی، کاهش شاخصهای توسعه انسانی، مهاجرت نخبگان، ناکارآمدی نظام اداری کشور و از همه مهمتر به هم خوردن توازن قدرت بین نهادهای مدنی و دولت نه به عنوان قوه مجریه بلکه سه قوه یا حاکمیت در داخل کشور و عمیقتر شدن تنهایی استراتژیک ایران در خارج به دلیلعدم وجود توازن در سیاست خارجی را داریم که سبب ایجاد اختلاف فاحش بین خواستهای مردم و اهداف حکومت و نتیجتا کاهش انسجام ملی، فعال شدن گسلهای فراوان سیاسی- اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی و اداری کشور و زیر سوال رفتن کارایی نظام شده و همه از هم میپرسند به کجا میرویم؟!
این وضعیت به خوبی خود را در «موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که توسط دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مستقر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده نشان میدهد. این دادهها به شیوه پیمایشی و بر اساس مصاحبه حضوری در آبانماه ۱۴۰۲ و با ۱۵۸۷۸ نفر ۱۵ سال بالاتر در ۳۱ استان کشور که بهطور تصادفی انتخاب شدهاند به دست آمده است. دادههایی که هم فقط موج چهارم آن قابل استفاده است و هم تغییراتی که نسبت به دادههای سه پیمایش پیشین و مقایسه آنها میتواند تصویر مناسبی برای ما ترسیم کند.
شکلگیری اراده ملی برای حل بحرانهادر صورتعدم استفاده از این دادهها و برنامهریزی و سیاستگذاری بر اساس نتایج آنها، این مسائل و روند میتواند به کاهش بیشتر اعتماد به نفس حکومت و از دست رفتن تصویر بزرگ وضعیت کشور منجر شود!
اما دریغ از یک ابتکار اساسی و اقدام زیرساختی برای نشان دادن وجود اراده برای حل اساسی و نهایی این بحرانها! به دلیل سرگرم شدن حکومت و نهادهای حاکمیتی به مسائل جزیی و غیر ضروری و رها شدن مردم به حال خود و در دهان اختاپوس نظام اداری، بخش عمدهای از مردم دایم روی خط وادادگی، تنش و التهاب زندگی میکنند و از حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه و رعایت کرامت انسانیشان محرومند!
لذا لازم است که ما با یک تصمیم حکومتی که نشان دهد اراده حل این بحرانها وجود دارد در خارج از چهارچوب دولت، نقشه راهی برای ساماندهی مسائل داخلی و خارجی خود تهیه و دستگاههای اجرایی ملزم به اجرای آن شوند تا نشاط به جامعه برگردد و مردم آرامش و زندگی راحتی داشته باشند و انسجام داخلی برای شکلگیری اراده ملی به منظور حل بحرانها، چالشها و مشکلات حداکثری شود.
متاسفانه انسجام داخلی به دلیل اعمال بعضی سیاستها که بیشتر هم جناحی و گروهی بوده است و متاسفانه در شکلدهی و ایجاد توازن بین سه عنصر اصلی اداره جوامع یعنی سیاست، حکومت و جامعه، وزن نهادهای مدنی را به کمترین حد رساندهایم!
این امر برخلاف مصالح ملی است که جامعهای غیر متوازن داشته باشیم و بین این سه عنصر سری کوچک و دست و پایی دراز و بیقواره داشته باشیم! اما در یک کلام و بهطور خلاصه منافع ملی ما زمانی محقق میشود که جوامع مدنی، سازمانهای مردمنهاد، رسانه، نخبگان و افراد مورد اعتماد و وثوق مردم و احزاب با شادابی در صحنه سیاست، حکومت و جامعه حضور حداکثری و نه تشریفاتی و اسمی پیدا کنند.
ما اشتباه میکنیم که میخواهیم بسیاری از مسائل جامعه را از طریق نهادهای دولتی حل و فصل کنیم. نهادهای دولتی مشکلات خاص خودشان را دارند و حتی به امور روزانه خود نیز نمیرسند! دولت با نظام اداری پوسیده، فاسد، ضد انگیزه، غیرکارا، که مانند خوره به جان جامعه، سیاست و حکومت افتاده و زمینه بسیاری از مفاسد اقتصادی و اجتماعی را فراهم کرده است.
اینها تبعات سیاسی و امنیتی برای جامعه و دلزدگی مردم و کاهش اعتماد عمومی به حکومت هم دارند و بخشی از مردم حتی در ضدیت با حکومت تا آنجا پیش میروند که به عنوان ستون پنجم عمل میکنند! که تبعات خدشه به امنیت ملی دارند و در شرایط کنونی، این نتیجهعدم توازن قدرت بین حاکمیت و جامعه مدنی متشکل از سازمانهای مدنی، نخبگان، سرمایههای اجتماعی است که باعث شده یا زمینه مشترک برای گفتوگو ندارند یا هر یک به زبانی متفاوت با هم صحبت کنند و حرف همدیگر را نفهمند!
و این سبب شده گسلهای اجتماعی فعال شده که تبعات سیاسی و امنیتی خواهد داشت، هر کسی به راه خود رفته، دیالوگ و گفتوگوی مشترک و غالب در جامعه وجود نداشته باشد و بدتر از همه مردم به راه خود بروند و حکومت به راه خود! همانگونه که در این انتخابات اسفند ماه خود را نشان داد! اما اگر جامعه مدنی قوی با اراده حکومت و حتی با تحمیل از سوی مردم و همراهی حکومت شکل بگیرد، قدرتمند شود، در توازن با سایر قوای سیاسی- اجتماعی قرار گیرد و گفتمان مشترکی ایجاد شود، جامعه، سیاست و حکومت با یکدیگر مانند چرخ دنده در ماشین درگیر سیستماتیک میشوند و انسجام سیستماتیک پیدا میکنند.
گفتوگوهای ملی برای حل تعارضاتگفتوگو دو و چند طرفه و ملی شروع و گفتمان غالب شکل خواهد گرفت و همه نیروها در یک سمت و سو قرار میگیرند و ریلگذاری توسعه به معنای واقعی آن با حضور مردم و سازمانهای مدنی و مردمنهاد آغاز میشود. بار حکومت کم و سبک، وزن و جایگاه نهادهای انتخابی بر انتصابی خواهد چربید، مردم خود در تعیین سرنوشت خویش دخیل و جامعه، سیاست و حکومت متوازن و خوش قواره میشوند و عنصر نایاب مسوولیتپذیری و پاسخگویی حکومت به جامعه به صحنه بازمیگردد.
آمار پایین مشارکت در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ که به دنبال التهابات اجتماعی سال گذشته و دو نقار ملی ۱۳۹۶ و ۹۸ صورت گرفت با کاهش وزن این نهاد انتخابی، انسجام ملی را کاهش داده وعدم توازن را بیشتر میکند!
در نتیجه پیشنهاد میشود حکومت به منظور ایجاد قوارهبندی مناسب و توازن بین جامعه، سیاست و حکومت به سمت نقشدهی بیشتر به سازمانهای مدنی پیش برود. نهادهای مدنی از جمله خانواده که متاسفانه نقشش تضعیف شده باید کنترلکننده جامعه باشند و نه دولت. برای این کار حکومت با سبک کردن بار خود از طریق نقش دادن به دو عنصر دیگر سیاست و جامعه نقش تعیینکننده پیدا کند. یعنی در سیاست قدرت گرفتن احزاب برای اداره جامعه و در جامعه، تقویت نقش رسانه برای کنترل و نظارت و در اقتصاد بخش خصوصی تعیینکننده باشد و ریلگذاری توسعه را با سازمانهای مدنی و مردمنهاد انجام دهد.
این سازمانها نقش مردم در جامعه و سیاست و حکومت را واقعی و نهادینه میکنند و در راس آن در اقتصاد به بخش خصوصی نقش بیشتری بدهد تا کشور با مالیات ناشی از فعالیتهای سالم اقتصادی اداره شود نه آنکه دست دولت بهطور رقتانگیز و غیر منصفانه و ناعادلانه در جیب ملت باشد و سر و صدای کاسب و زارع و صنعتگر دربیاید! و یا به فروش نفت متکی باشد، آن هم با این وضعیتی که نه میتوانیم نفت را در کانالهای رسمی بفروشیم و پول آن را به درستی دریافت کنیم که خود همین دو مورد زنجیرهای از فساد را به دنبال دارد که در بخش سیاست خارجی باید آن را نیز علاج نمود.
اقتصاد سیاسی ضعیف وصل کردن سفره مردم به فروش نفت که عقلایی نیست را باید با روشهای معقول و علمی کنار بگذاریم. کشوری میتواند رضایت مردمش را جلب و حرفی برای گفتن در منطقه و جهان داشته باشد که اقتصادی قوی و تولیدکننده ثروت داشته باشد. برای تولید ثروت فضای مناسب داخلی و خارجی و نشاط اجتماعی لازم است.
جمع شدن مشکلات کشور روی هم، نشان از آن دارد که نظام اداری کشور با موسسات و سازمانهای متعدد اجرایی و پژوهشی، کمیتههای متعدد، همچون کلافی سر درگم خروجی عملیاتی به جز رتق و فتق امور روزانه مردم با بهرهدهی نازل نداشته و ظرفیتی بیش از این ندارد که بتواند یک اقدام اورژانسی انجام دهد.
امید آفرینی از طریق رشد نهادهای مدنییعنی همه سازمانها در قوای سهگانه مجریه، قضاییه و مقننه در کنار نهادهای حاکمیتی هر آنچه از مردی و زور داشتند به میدان آوردهاند و حاصل وضعیت موجود است!
لذا پیشنهاد میشود سال ۱۴۰۳ سال امیدآفرینی از طریق انتقال قدرت اداره کشور از نهادهای حاکمیتی به نهادهای مدنی باشد و با تشکیل یک «کمیته ملی» متشکل از شخصیتهای مستقل و ملی از درون جامعه مدنی کشور همچون احزاب، رسانهها، سازمانهای مردمنهاد، دانشگاهها و مراکز مطالعاتی با هدف تهیه نقشه راهی برای برونرفت از این ساختار متصلب و متمرکز قدرت اداری و تصمیمگیری، تهیه و خون جدیدی به نظام سیاسی کشور تزریق شود. قدرتی که باعث بیخاصیت شدن نهادهای مدنی و کاهش حضور و مشارکت مردم در روند سرنوشت خود شده است.
این سند ملی میتواند دستور کار حکومت و قوای سهگانه قرار گرفته و توسعه کشور بر بستر آن ریلگذاری شود و مردم و نیروهای سیاسی- اجتماعی حول آن جمع شوند، نشاط سیاسی به جامعه بازگردد و انسجام ملی حداکثری شود و مردم حکومت را از آن خود دانسته و نه مقابل خود. انشاالله!